آشنایی باکشور روسیه  

 احزاب سياسي روسیه   

»از اواخر سال هاي 80 به بعد روسيه از سيستم خودكامه و تك حزبي تحت هداي حزب كمونيست اتحاد شوروي به دمكراسي بي‌نظم، متفرقه و چند حزبي تبديل شده است. صدها حزب، گروه و جنبش گوناگون جانشين حزب كمونيست شد. اعضاي احزاب از چند نفر تا نيم ميليون نفر است. برخي از گروههاي كوچك سياسي تنها مدت زمان كوتاهي موجوديت خود را حفظ كردند. ائتلافات سياسي معمولاً بي‌دوام هستند و به كرات متحدين تغيير مي‌يابند. نفوذ شخصيت‌ها مي‌تواند باعث تغيير شديد موضعگيري احزاب شود و جهتگيري سياسي بسياري از آنها غيرواضح مي‌باشد و بطور مستند تعيين نشده است.

احزاب سياسي روسيه مي‌تواند به 4 دسته عمومي تقسيم شود: احزاب كمونيست؛ احزاب ناسيوناليستي روسيه؛ احزاب اصلاح طلب يا احزاب دمكراتيك طرفدار اقتصاد بازار؛ و احزاب ميانه رو و حامي منافع معين.  در سال 1996 احزاب اساسي روسيه عبارت بودند از حزب كمونيست فدراسيون روسيه به رهبري گنادي زيوگانوف كه در انتخابات دوماي كشوري در سال 1995 توانست بزرگ‌ترين فراكسيون دوماي كشوري را بدست آورد.؛ حزب افراطي مليگراي ولاديمير ژيرينوفسكي به نام حزب ليبرال دمكرات روسيه؛  حزب كشاورزان روسيه كه نماينده مزارع دولتي روسيه مي‌باشد و متحد زيردست حزب كمونيست بود. اين حزب در انتخابات سال 1999 بخاطر اختلاف نظر در مورد اتحاد با حزب كمونيست يا ائتلاف “ميهن-سراسر روسيه” به رهبري يوري لوژكوف و رهبران مناطق روسيه دچار تفرقه شد و بخشي از آن به رهبري ميخاييل لاپشين رئيس حزب به ميهن-سراسر روسيه و بخش ديگر به رياست خاريتونوف رئيس فراكسيون حزب در دوما به حزب كمونيست گراييد.  حزب “يابلوكو” به رياست گريگوري ياولينسكي تا انتخابات سال 1999 حزب برتر در جناح راست بود. اين حزب موضع راستگرا و ليبرال داشته و در سياست خارجي خواهان همكاري با ايالات متحده مي باشد و همزمان در داخل به حمايت از گوسينسكي سرمايه‌دار بزرگ پرداخت كه زير بار قرضها مجبور شد رسانه‌هاي گروهي خود را به طلبكاران واگذار كند و اين امر را نشانه زير پا رفتن آزادي بيان در روسيه جلوه مي‌دهد.  انتصاب ولاديمير پوتين به سمت نخست وزير در سال 1999 و عملیات نظامی در زمان وي به ماجرای چچن پایان بخشید و  باعث رشد شديد محبوبيت او شد و بر اساس همين محبوبيت كرملين توانست صحنه سياسي روسيه را متحول سازد. چند ماه مانده به انتخابات دوماي كشوري ساختار راستگرايي به نام اتحاديه نيروهاي راستگرا ساخته شد كه آشكارا به حمايت از سياست پوتين در داخل كشور پرداخت و توانست بر همين اساس بخش ملموس آراي متعلق به يابلوكو را به خود اختصاص دهد و به عنوان حزب راستگراي شماره يك وارد دوما شود در حالي كه “يابلوكو” بشدت تضعيف شد و فراكسيون 20 نفره آن در دوما نمي‌تواند نقشي ايفا كند. همچنين كرملين در بخش ميانه “جنبش بين المنطقه‌اي وحدت” (اختصار اين كلمات به زبان روسي “خرس” مي شود كه نام دوم “وحدت” است) را به رياست سرگي شويگو وزير محبوب اوضاع اضطراري تأسيس نمود. اين حزب با اتكا بر محبوبيت فزاينده پوتين و تأكيد دائم بر حمايت نخست وزير (كه با توجه به بيماري دائمي رئيس جمهور در واقع زمام امور كشور را در دست داشت) از حزب خود توانست محبوبيت بي‌نظير ميهن-سراسر روسيه (كه اين محبوبيت هم نتيجه عضويت يوگني پريماكوف نخست وزير سابق روسيه در آن بود) غلبه نمايد و با اختلاف بسيار ناچيز به عنوان حزب شماره دو وارد دوما شود. ابتدا وحدت با حزب كمونيست وارد ائتلاف شده و نگذاشت سه فراكسيون اقليت (ميهن-سراسر روسيه، يابلوكو و اتحاديه نيروهاي راستگرا) در رياست دوما جاي مهمي احراز كنند. سپس وحدت از حزب كمونيست روگردان شده و با ائتلاف با سه حزب اقليت (و حزب ژيرينوفسكي كه هميشه طرف حكومت است) اكثريت آرا در دوما را بدست آورد و به اين ترتيب نفوذ حزب كمونيست در دوما را (برغم فراكسيون 130 نفره) تقريباً به صفر رساند. اينك قانون جديد احزاب در روسيه تصويب شده است و هدف پوتين از اصلاحات در اين زمينه تبديل روسيه به كشوري دو يا سه حزبي مي‌باشد. به همين منظور اتحاديه نيروهاي راستگرا از ائتلاف نيروهاي متفرق به حزب واحد تبديل شد و حزب وحدت و جنبش ميهن يوري لوژكوف روند اتحاد با يكديگر را آغاز  كردند. به اين ترتيب اين اتحاد خواهد توانست به نقش برتر حزب كمونيست در طيف سياسي روسيه پايان دهد.